+ از دیشب ساعت 12 اومدیم بیمارستان. نامردا گفتن خانوما برن بالا تشکیل پرونده و بعد بیاید پایین پرونده رو کامل کنید و بعد بستری ولی نامردی اینجا بود من هنوز با خانومم خداحافظی نکرده رفت بالا همون موقع بستریش کردند. 


+ آمپول فشار و درد . خدایا، یه لحظه صدای جیغ و دادش رو شنیدم نا خودآگاه اشکم بود که روی صورت سُر می خورد پایین.

+ از دیشب اینجاییم. منم توی سالن هی لول میخورم تا الان. 

+ هرکی این مطلب رو میبینه لطفا از ته دل و دوستانه دعا کنید همه زایمان ها راحت و از ما هم همینجور باشه. 

+ اشکم میاد باز (مرد گنده)


وای خدایا شکرت

بچه مون بدنیا اومد

ساعت 9

22 شهریور 97

محمد متین بابا

خیلی تغییر کردم، خیلی خسته ام

اولین روز بارانی پاییز

شیمی کوانتوم تو رو قورت خواهم داد

رو ,  ,دیشب ,ساعت ,اشکم ,پرونده ,از دیشب ,و بعد ,و دوستانه ,دوستانه دعا ,دل و

مشخصات

تبلیغات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران